محروميتهاي فوتبال ايران

محسن اختياري:گاهي اتفاقاتي در ورزش ما و مخصوصا فوتبال كه بيش از هر رشته اي مورد توجه و شديدا زير ذره بين است رخ مي دهد ، و خبرهايي به گوش مي رسد كه در مرحله اول حس شگفتي و بهت آميخته با ابهام ، انسان را در بر مي گيرد ، و در مراحل بعدي كه تا حدودي مسئله هضم و پذيرفته شد ، فقط جاي سوزش و تاسف آن بر جاي مي ماند تا آنگاه كه خبري ديگر اخبار قبلي را از صحنه ذهنها خارج كند ؛ خبري كه هم اكنون نقل محافل ورزش است ، محروميت و جريمه باشگاه شاداب چند سال اخير كشور يعني سپاهان است بدليل استفاده غير مجاز از بازيكني كه طبق قوانين حاكم بر جريانات فوتبال تخلف است .

مواردي از اين دست كه قبلا بسيار بوده ولي اميد واريم در آينده نباشد و يا لا اقل روند رشد آن كندتر شود،! مانند بحثي كه چند هفته اخير داغ شده بود مبني بر محروميت استقلال و پرسپوليس از حضور در جام باشگاههاي آسيا ، آنهم به دلايل غير قابل قبولي همچون عدم معرفي هيئت مديره و نظاير آن ؛

محروميت استقلال از حضور در ليگ قهرمانان آسيا بدليل عدم ارسال بموقع مدارك در سه سال قبل كه هنوز جايش مي سوزد ،! و هيچكدام از هواداران بيشمار باشگاه توجيه موجهي براي آن نيافتند ، آيا تا بحال شده كه شما مثلا مدارك مدرسه فرزندتان را دير ارسال كنيد و او را از فرصت مهمي محروم نماييد؟

كسر شش امتياز حساس از پرسپوليس بدلايل انضباطي و عدم رعايت قوانين در ليگ برتر در دو دوره قبل كه همه بخصوص هواداران باشگاه كاملا بخاطر دارند . وموارد بسيار ديگر از اين دست كه منظور ما بيان آن نيست و صرفا بعنوان نمونه يادآوري مي گردد.

حال سوال اينجاست كه آيا اين اتفاقات در همه جاي دنيا سابقه دارد ، و علي الخصوص تكرار مكرر آن ؛؟ اتفاقاتي كه وقتي ريشه آنرا دنبال مي كنيم به يك بي توجهي ، بي دقتي ، بي اطلاعي و گاهي هم عدم احساس تعهد و مسئوليت بويژه به خيل عظيم هواداران كه جمعيت بيشماري از تمامي اقشار اجتماع را در بر مي گيرد ، شايد شما هم گزارشي كه چندي پيش در برخي رسانه ها با ذكر نام منعكس شده بود مبني براينكه سياسيون از بالاترين رده هاي كشور آبي هستند يا قرمز ديده باشيد !؛ و نكته اصلي در تمامي اين موارد توجيهاتي است غيرقابل قبول از جانب فرد و يا افرادي كه مثلا به علت عدم توجه يك نامه ارسالي از جانب مراجع مربوطه ، منشاء لطمات واقعا جبران ناپذيري مي شود ، و البته هر چند مشهور است كه ، از زماني كه

انسان آفريده شد توجيه هم آفريده شد !، وليكن زمانيكه كار از كار گذشته باشد ديگر نه توجيهات ثمري خواهد داشت و نه پاس دادن مسئوليتها برگردن ديگران دردي دوا خواهد كرد، و نه به اصطلاح مرسوم اينروزها ، شوت كردن توپ به زمين زيردستان .

آيا جداي از مباحث ورزشي ، لطمه اي كه از اين حيث به ورزش كشور و بخصوص هواداران مشتاق و بي نظيري كه سرمايه ها و پشتوانه هاي اصلي ورزش ما هستند وارد مي آيد و بخصوص لطمات بزرگتري كه تكرار اين مكررات در مجامع بين المللي مانند FIFA و AFC و امثالهم به حيثيت و اعتبار كلي ورزش و حتي زمينه هاي ديگري در جامعه ما وارد خواهد آورد قابل جبران است؟؛

چه بسا اين سهل انگاريها مصاديقي باشد براي قضاوتهاي كلي مسئولين بين المللي بر بسياري ديگر از ابعاد اجتماعي ما كه مشت را نمونه خروار مي بينند ، ناشي از بي برنامگي و مشكلاتي از اين دست كه در دنياي مدرن امروز بعضا به لطيفه بيشتر شبيه است ، و حتي همين منظر مورد نظر ما يعني ورزش نيز ممكن است ما را از بسياري فرصتها مانند ميزباني رقابتهاي بين المللي ، حضور ورزشكاران ، مديران ورزشي ، داوران و بسياري از اين قبيل در عرصه هاي جهاني و بين المللي محروم نمايد ، و قطعا از تمامي دستاوردهاي حاصل از آن ؛ شايد حضور تنها يك كمك داور ايراني در همين جام جهاني گذشته ، دستاوردهايي بسيار بيش از آنچه از عرصه هاي ديگر و با صرف هزينه هاي گزاف حاصل مي شود بهمراه داشت.

ودرنهايت به دنبال مقصر نمي گرديم و انگشت اتهام به سمت هيچ شخص يا اشخاص خاصي نشانه نمي رويم ، كه هدف بيان نقطه ضعفهايي است كه گاه دردهايي بزرگ بدنبال دارد ، آنهم صرفا بمنظور توجه بيشتر ، اصلاح نقيصه ها و پيشگيري از تكرار موارد در آينده .

به اميد فرداهايي كه ديگر مشكلات ناشي از مسائل بي اهميت مايه دلسردي خيل عظيم دوستداران و هواداران ورزش نشود .